گفتگو با اعضای شورای دولت خوبِ لارئالیداد
[مطلبی که میخوانید بخشی از مجموعه مصاحبههای رفقای سایت پراکسیس است که شامل ٦ مصاحبه با فعالین حوزههای مختلف در کشور مکزیک است و من این مصاحبه را بنا به اهمیتی که موضوع خودگردانی برای مردم ما دارد اینجا میگذارم.]
"کسی که تحلیل میکند و تصمیم میگیرد، تودهی مردم است. این است شیوهی انتخابشدن و کارکردن ما."
گفتگو با اعضای شورای دولت خوبِ لارئالیداد
جیمی، میریام و لیدیا
دهکدهی لارئالیداد، چیاپاس، ۱۹ دسامبر ۲۰۱٦
س: آیا ممکن است در مورد شکلگیری و سازماندهیی کار شوراهای دولت خوب برایمان توضیح بدهید؟
جیمی: عصر همگی به خیر. از شما عذر میخواهیم که برای این مصاحبه معطلتان کردیم. تعداد ما در روستا بسیار کم و میزان کارها بسیار زیاد بود. من جیمی به همراه رفقا میریام و لیدیا از اعضای شورای دولت خوب و نمایندهی روستاهای در حال مبارزه هستیم و خوشحلایم که میتوانیم شرح خودمختاری و تشکیل شورای دولت خوب را با شما شریک بشویم.
پیش از تولد سازمان، شیوهای وجود داشت که بسیار با کار فعلیی ما شباهت داشت. بدون آن که ما بتوانیم نامی بر آن بگذاریم. پدران و اجداد ما قبل از این تشکیلات به رأی اکثریت احترام میگذاشتند، حتی وقتی که با اتوریتههای رسمی سر و کار داشتیم.
با آغاز شکلگیریی سازمان سعی کردیم با توجه به شیوهی زندگی در روستاها، خودمان را سازمان بدهیم، زیرا متوجه شدیم که وقتی تشکّل تشکیل میشود، اعضای ما توجه میکنند که شیوهی زندگی در روستا چگونه است و در این فاصله سعی میکردیم که خودمان را سازماندهی کنیم تا تعدادمان برای مبارزه زیاد شود. چرا که متوجه شدیم که دولتها، چه محلّی و چه فدرال، هیچ راهی پیش پای ما نمیگذاشتند، مگر این که بکشیم یا کشته شویم. وقتی تشکلمان به اندازهی کافی رشد کرد، در [اول ژانویه] سال ۱۹۹۴ به دولت اعلام جنگ کردیم و پس از آن برنامهمان را هم اعلام کردیم که شامل زمین، کار، سقف، بهداشت، تغذیه، آموزش و پرورش، اطلاعات، عدالت، صلح و دموکراسی و استقلال و برابری بود. مطالبات ما مانند پرچمی در دستمان است. بعد از اعلام جنگ به دولت، اتوریتهای در کار نبود. ما بعد از اعلام جنگ به دولتْ بدون اتوریته ماندیم. اتوریتهی مدنی باید روابط درونی جامعه را تنظیم کند و ما نمیتوانستیم به شهر برویم تا به مشکلات مدنیمان رسیدگی کنیم. و چون علیه نظام اعلام جنگ کرده بودیم، خطر دستگیری و آزار و اذیت نیز وجود داشت. رودخانهای در دهکدهی لارئالیداد که آب آشامیدنی و شستشوی اهالی از آن تأمین میشود.
[قاعدتاً] رهبری باید [اداره مسائل را] دست بگیرد و درگیریها را حل کند. ولی زمانی که دیدیم اتوریته نداریم، متوجه شدیم که خودمان باید با اتوریتهی خودمان کار را در دست بگیریم. در ۱۹ سپتامبر ۱۹۹۴ سی و هفت بخشداریی خودمختار اعلام موجودیت کردند و اینطور بود که بدین ترتیب گام اول خودمختاری برداشته شد. بنابراین مجبور بودیم با روستاهای دیگر جمع بشویم تا ببینیم این دولت چطور باید باشد و در این فضا بود که شوراهای بخشی به وجود آمد. شوراهای بخشی انتخاب شدند و همزمان با آن، اتوریتههای محلی هم انتخاب شدند. و آنجا بود که تصمیم گرفتیم که شیوهی انتخابات باید آزاد و دموکراتیک باشد. این گونه بود که خودمختاری در آن زمان زاده شد. هم زمان با آن زمان اتوریتههای محلّی به دنیا آمدند و تقسیم کار هم به وجود آمد. در بخشداریهای (اتوریتههای مونوسیپال) عدالت و کشاورزی یک نفر ادارهکننده بود و بخش امور قضایی و همزمان بخش بهداشت و درمان و آموزش و پرورش به وجود آمدند. آن زمانی که بدون معلم و مدرسه ماندیم، جایی برای درس خواندن بچهها انتخاب کردیم و آن موقع خودمان «معلمهای خلقیمان» را برگزیدیم. چون تازه علیه دولت اعلام جنگ کرده بودیم، دولت جاسوسانی را تحت عنوان معلّم به روستا میفرستاد و شیوهی آموزشیی معلمان دولتی به گونهای بود که بچهها نمیتوانستند چیزی یاد بگیرند. در عین حال برخی از این معلمان ارسالی دولت نژادپرست هم بودند. و چون ما بومی هستیم، اینطور شد که آموزش و پرورش خودمان را با سنتهای خودمان به وجود آوردیم. در نظام آموزش خودمان در مدارس رشتههای مختلفی داریم مثل تاریخ و برابری جنسیتی. و این رشتهها با شیوههای زندگیی خودمان جور در میآید. با آموزش خودمان موفق شدیم فرهنگ و زبان خودمان را به دست بیاوریم، و با این شیوه مقاومت در آموزش و پرورش هم شروع شد. برای ما این شیوهی دولتی به درد نمیخورد، زیرا روان بچههایمان را آلوده میکند
نوع دیگری از بهداشت هم به وجود آمد، که به آن میگوییم یک «بهداشت دیگر». برای این که قبلاً هیچ کلینیکی در روستا نداشتیم و کلینیکهایی که بودند از روستاها دور بودند و در این کلینیکها دارو نبود، و اگر بود برای کنترل بود و نه درمان. پزشکانی که گاهی به اینجا میآمدند، دورههای آموزشیی خود را طی میکردند و اینجا روی بومیان تمرین میکردند. بعد از آن تصمیم گرفتیم برای پیشگیری و درمان در روستاهای خود «مروجان بهداشت» را تربیت کنیم و به این صورت توانستیم در هر روستا، بسته به تعداد سکنه، مروجان بهداشت داشته باشیم. در روستاها ۳ تا ٥ مروّج بهداشت داریم و آموزش این رفقا به یاریی پزشکانی که از نقاط دیگر میآمدند ممکن میشد. با زادهشدن بخشداریهای خودمختار عدالت خودمختار زاده شد. و اسمش هست «عدالتی دیگر»، چون اینجا نمیشود عدالت را خرید و برای ما عدالت کالا به حساب نمیآید. برای ما اجرای عدالت ربطی به رابطه ندارد، که مثلاً ارتباط فامیلی تأثیر بگذارد یا رفیقبازی. اینجا عدالت بر اساس پول نیست. در کشور ما نظام عدالت بر اساس پول عمل میکند و آن کسی که پولدار است، حق هم دارد. کسانی که دزدی و تجاوز میکنند، اگر پول داشته باشند آزادند و اگر پول نداشته باشند در زنداناند. من این را بسیار فشرده میگویم که با این شیوهی حکومت ما به دولت اعلام کردیم که آنها را نمیخواهیم. در برابر چنین نظامی که ساختهایم، نظام بد سرمایهداری مکزیک به نقاط مختلف بخشداریهای خودمختار حمله میکند. دولت در نزدیکیی اینجا یک بخشداری (زمینِ آزادی) را با دستگیر و زندانی کردن اهالی آن از میان برداشت. ما برای ادارهی یک منطقه میتوانیم زیر یک درخت جمع بشویم و کارمان را انجام بدهیم. ما ۹ سال است که به کار ادارهی منطقه با شوراهای بخشداری ادامه دادهایم. سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹٦ مذاکرات ما شروع شد. آن موقع زدییو رئیس جمهور بود. و دربارهی حقوق و فرهنگ بومیان با او به توافق رسیدیم و چون زدییو نمیخواست بپذیرد، ما گفتیم که بدون شما کارمان را پیش خواهیم برد. به این ترتیب در ۸ اوت ۲۰۰۳ شوراهای دولت خوب به وجود آمد. بنابراین، شورای دولت خوب باید کار اتوریتهها را در مناطق مختلف هماهنگ کند. روی هریک از این درها که میبینید، بخشهای مختلف تقسیمات کاری نوشته شده است. حمل و نقل و پروژهها [در روستاها]، بهداشت و ارتباطات، امور اداری، کشاورزی و عدالت... برای هر کدام از این بخشها رفقای مسئول داریم، ولی آن رفیق مسئول دربارهی امورات بخش تصمیم نمیگیرد، بلکه تصمیمات به طور جمعی اتخاذ میشوند، همه دربارهی آن تصمیم میگیریم و برای همین دولتِ جمعی هستیم. و در آن بخش که من مسئولش هستم، باقیی رفقا در شورای دولت خوب هم از امورات آن مطلع هستند. یک شیوهی انتخاب در روستا، بخشداری و منطقه تکرار میشود. از آن جایی که ما هیچ راهنمایی نداشتیم، خودمان به تجربه دریافتیم که خودمختاری چطور عمل میکند. و در ابتدا بهطور چرخشی این کار را میکردیم. برای مثال نظامی داریم در روستاهای بخشداری. ابتدا مسئولین روستاها بخشداری را انتخاب میکردند. این نظامِ انتخاب اتوریته عمل نکرد و شیوهی انتخاب اتوریته را عوض کردیم. اکنون در بخش همایشها و گردهماییهای بزرگ آن را سازماندهی میکنیم. در این گردهماییها رفقای زن و مرد شرکت میکنند که از بخشهای مختلف مثل بهداشت و آموزش و غیره میآیند و مسئول کلکتیوها هستند. در مجامع عمومی چهرههای یکدیگر را میبینیم و با هم روبهرو میشویم. و آن جا کاندیداها را انتخاب میکنیم. آن رفیقی که به عنوان کاندیدا انتخاب میشود، داستان زندگی خودش را بیان میکند و سوابق مبارزاتیاش را اعلام میکند. و بعد از آنها سوال میکنند که اگر حاضرند و رضایت دارند مسئولیت را بپذیرند. بعد نمایندگان روستاها به روستاهای خود برمیگردند، و این رفقا کارزار انتخاباتی آن رفیق را به روستاهای خود میبرند، و برای مردم روستاها داستان او را تعریف میکنند و نظرات خودشان را هم دربارهی او اعلام میکنند، و عین همین کار دربارهی شورای دولت خوب هم انجام میشود. در شورای بخشداری پانزده رفیق، و در شورای دولت خوب سی کاندیدا انتخاب میشوند. آن مسئول [نماینده روستا] دربارهی آن سی رفیق سوابق مبارزاتیشان را اعلام میکند و مردم بحث میکنند و تصمیم میگیرند که به چه کسی میتوانند اعتماد کنند. مردم فهرست رفقا را دارند و با بالابردن دست به آنها رأی میدهند. به این ترتیب انتخابات علنی و باز است. مقابل اسم هر رفیقی نوشته میشود که چند نفر به او رأی دادهاند. در منطقه و بخشداری یک مجمع عمومی دیگر برگزار میشود و رأیها جمعبندی میشود. کسانی که بیشتر رأی میآورند، جمع شوراها را نمایندگی میکنند و شوراها به این صورت انتخاب میشوند. این کاندیداها خودشان برای خودشان تبلیغ نمیکنند و پول مردم را برای کارزار انتخاباتیشان خرج نمیکنند. این نمایندگان هر روستا هستند که برای این کاندیداها تبلیغ میکنند. برای ما این شیوهی عملکردْ دموکراسی است. هر دورهی انتخاباتی سه سال است. وقتی از دموکراسی صحبت میکنیم، فقط انتخابات نیست، بلکه عمل کردن به دموکراسی در همهی زمانها و موارد است. ما فقط نماینده هستیم. برای تصمیمگیریهای فوری روستاها باید خبر داشته باشند. در مواردی باید از پایهها بپرسیم که چه کار باید بکنیم، و ما فقط پیشنهاد دهنده هستیم و سر خود تصمیم نمیگیریم. کسی که تحلیل میکند و تصمیم میگیرد، تودهی مردم است. این است شیوهی انتخاب شدن و کارکردن ما. در این شکلْ ما انتخاب میشویم و کار میکنیم. دولت مکزیک هیچ نقشی ندارد. اینجا تودهی مردم تصمیم میگیرد که چه کاری باید انجام شود. اگر کاری خوب عمل نکند، مردم با صحبت شیوهی دیگری انتخاب میکنند. پیشنهادها را هم گاهی قبول میکنند، گاهی بهترش میکنند و گاهی اصلاً قبول نمیکنند. این شیوهی ماست. اما در مدل دولتی، دولت هرگز از ما نمیپرسد که چه کار کنیم. دولتها قوانینی را به ما تحمیل میکنند که هرگز دربارهی آن از ما سوال نکردهاند. این شیوهی حکومتیی ماست که ما آرزو داریم همهی مکزیکیها مثل ما خودشان تصمیم بگیرند. به این ترتیب در خاک ما خلق مردم دستور میدهد و دولت اطاعت میکند. شورای دولت خوب شامل تعداد زیادی روستاست. این شورای بزرگ چهار بخشداری دارد.
س: آیا برای اعضای شورا مزایایی هم وجود دارد؟
جیمی: داوطلب شدن در این شوراها هیچ مزایایی ندارد، بلکه فقط کار داوطلبانه است. ۲۲ نفر در دو گروه در این شوراها هستند: یک گروه ۱٥ روز اینجا میماند و رفقا ۱٥ روز برمیگردند به روستایشان پیش خانوادههایشان و روی زمینهایشان کار میکنند، و طبعاً گروه دیگر میماند و بعد جایشان عوض میشود. هر تغییر یا اتفاقی در این ۱٥ روز را به هم اطلاع میدهیم و آنچه دیدهایم و تجاربمان را در اختیار یکدیگر میگذاریم. اگر مشکلی را حل کردهایم توضیح میدهیم و اگر نه، فرآیند جلو رفتنمان را شرح میدهیم.
س: رفقایی که تازه به شورا میپیوندند، چگونه در کار شرکت میکنند؟
جیمی: گروه جدید برایش سخت است که کار را شروع کند. ولی وقتی این رفقا به شورا وارد میشوند، تجربههای تاکنونیی خودشان را هم به شورا میآورند. طبعاً کارها زیاد است و یادگرفتن همهی کارها کمی دشوار است، ولی آنها وارد میشوند و تا جایی که ممکن باشد کارها را از شورای قبلی یاد میگیرند و در حین کار خود نیز میآموزند. در ابتدا به این صورت بود که شورای جدید یک سال قبل از پایان کار شورای قدیم برای کارآموزی میآمد. اما اکنون این زمان به سه ماه کاهش یافته، و این گونه تجربیات شورای قدیم به جدید منتقل میشود.
س: ترکیب جنسیتیی شورا چگونه است؟
میریام: ما زنان در شورا مشارکت میکنیم. زنها در بخشهای دیگر هم فعال هستند، اما هنوز هم تعدادمان کم است. در بخش بهداشت نیز مشارکت میکنیم و همراه با دیگر رفقا کار را یاد میگیریم. قبلاً فقط مردها بودند که تصمیم میگرفتند، اما به تدریج با میزان کمی که آموختیم، ما هم وارد عرصهی نظردادن شدیم و کار را پیش میبریم. در این دورهی شورا پنج نفر از ۲۲ نفر زن هستند، ولی در بخش بهداشت و آموزش و پرورش و غیره، رفقای زن با تعداد بیشتری در کارها مشارکت میکنند. در روستاها ما به عنوان مسئولان محلی فعالیم. ما در گذشته حق صحبت و نظردادن نداشتیم. پدران و برادران ما در گذشته نمیگذاشتند که ما فعالیت اجتماعی کنیم. فقط از ما میخواستند که به امور بچهداری و آشپزخانه مشغول باشیم. پس از شکلگیریی سازمان، در بخشهای مختلف شروع به فعالیت کردیم. در ابتدا برایمان سخت بود.
س: رابطهی سازمان زنان با شورای دولت خوب چگونه است؟
جیمی: از کمی قبلتر شروع میکنم. قبل از دوران سازمانْ زنان با صدا و رأی خود وجود نداشتند، زیرا نظام حکومتی ما را بدین شکل تربیت کرده بود که زن فقط به درد بچهداری و آشپزخانه میخورد و زنان روستا توان ندارند مبارزه کنند. ولی وقتی زاده شدیم و در سازمانمان متشکل شدیم، رفقای زن وارد سازمان نظامی شدند و آنجا بود که آنها فهمیدند که با مردها برابرند. وقتی خودمختاری زاده میشود، آنجا زنها برای حقوقشان مبارزه میکنند و تصمیم میگیرند. آن زمان ابتدا زنها عضو هیچ تشکلی نبودند، ولی به تدریج وارد بحثهای مجامع عمومیی روستاهایشان شدند. ما آنجا به تدریج متوجه شدیم که زنان بر خلاف آنچه نظام سرمایهداری تصویر کرده، تواناییهای بسیاری دارند و پس از آن ما نیز زنان را به حساب آوردیم و آنها در ارتش زاپاتیستی و شوراها مشارکت کردند. اما این ابداً ساده نبود، چون ما مردها این طور آموزش دیده بودیم که زنان ضعیفترند و خود رفقای زن نیز باورهای مشابهی داشتند. برای ما خیلی سخت بود که رفقای زن مسئولیت داشته باشند و برای رفقای زن نیز دشوار بود که مسئولیت بپذیرند. برای همین هنوز خیلی مانده که رفقای زن حقشان را به طور کامل بگیرند، ولی هم ما و هم رفقای زن به کار تربیت خودمان مشغولیم و به همین دلیل تصمیم گرفتهایم که در انتخابات بعدیی شورای دولت خوب نسبت زنان و مردان حاضر در شورا ٥۰ به ٥۰ باشد و رفقای زن در تمام تصمیمگیریها دخیل باشند. این رفقا هم باید یاد بگیرند که تحلیل کنند، در بحثها شرکت فعال داشته باشند و در تصمیمگیریها دخالت بیشتری داشته باشند. هر تصمیمی که در نمایندگیی شورا گرفته میشود، دربرگیرندهی نظر رفقای زن نیز هست و در تمام بخشها، شامل آموزش و پرورش و بهداشت، نیز حضور فعالی دارند. بنابراین، ما سازمان جداگانه و مستقلی برای زنان نداریم، زیرا زنان در تمام بخشها حضور دارند و با هم جلو میرویم.
س: آیا زنان در انتخابات قبلیْ خودشان کاندیدا نشدند یا مردم به آنها رأی ندادند؟
جیمی: اگر خوب یادم بیاید، هشت نفر رفیق زن انتخاب شدند، دو نفر خودشان
قبول نکردند و یک نفر به دلیل بیماری از حضور در شورا بازماند و به این ترتیب پنج
نفر در شورا باقی ماندند. ضمن این که هیچ یک از رفقای مرد یا زن خودشان را کاندیدا
نمیکنند، بلکه از طرف روستا برای کاندیداتوری پیشنهاد میشوند.
س: حل و فصل دعاوی در روستاها چطور انجام میشود؟
شورای دولت خوب معمولا وارد عمل میشود و در مورد دعاوی قضاوت و تصمیمگیری میکند.
س: اقتصاد در روستاهای زاپاتیستی به چه صورت سازمان داده میشود؟
در روستاهای زاپاتیست ما کار جمعی داریم و زنان و مردان هر روستا در کار جمعی مشارکت میکنند. درآمد حاصل از کار جمعیی روستا وارد حساب داراییی آن روستا میشود و اگر درآمد مربوط به منطقه باشد به حساب منطقه، و اگر مربوط به شورا باشد وارد حساب شورا میشود. در مورد چگونگیی هزینه کردن از حساب جمعیی روستا، هر روستایی خودش به طور مستقل تصمیم میگیرد.
س: بانکی که سابقاً در روستاهای زاپاتیست وجود داشت، آیا هنوز وجود دارد؟
یک بانک به عنوان بانک خودمختار اتوریتههای زاپاتیستی از گذشته وجود دارد. تمام روستاهای زاپاتیست میتوانند از این بانک استفاده کنند. یک بانک دیگر نیز وجود دارد که مخصوص زنان است. نام این بانک «باناپاتس» است که رشد کرده است. در گذشته فرضاً اگر کسی مریض میشد، میبایست نزد نزولخواران میرفت و با بهرههای گزاف ۱٥ تا ۲۰ درصد از آنها وامی میگرفت تا صرف درمان بیماری کند. اما این بانک در ارتباط با مسألهی خاص درمان بیماریها بوده و دو درصد بهره میگیرد، و به همین علّت رشد کرده است.
س: آیا در مدارس زاپاتیستی به دانشآموزان مدرک تحصیلی داده میشود؟
هیچ مدرکی برای اتمام تحصیل در این مدارس ارائه نمیشود. زیرا قرار است که آنها دانش خود را وارد زندگی و جنبش کنند، نه این که به شهر بروند و بخواهند با مدرک تحصیلی خود کار کنند. در منطقهی اُونتیک دبیرستانی وجود دارد که یک امتحان ورودی دارد و با اتمام تحصیلات هم به دانشآموزان مدرک نهایی داده میشود. معلمهای مدارس زاپاتیست نیز در همین لارئالیداد تربیت میشوند. ما به نظام سرمایهداری وابسته نیستیم. همانطور که گفتیم، ما آموزشی از نوع دیگر برای فرزندانمان داریم و از ابتدا احترام به حقوق زنان را به آنها میآموزیم. مثلا این رفیق (اشاره به یکی از رفقای زن عضو شورای دولت خوب) در آموزش و پرورش خودمختار بزرگ شد. طبیعتاً این بچهها افکارشان بهتر است و خودبهخود شکل دیگری میگیرد و به این ترتیب ما بهطور مداوم خودمان را بازتربیت میکنیم.
س: آیا دانشسرای تربیت معلم روستایی ایوتسیناپا با مدارس زاپاتیستی در ارتباط است؟
ما با آن ها رابطهی ارگانیکی نداریم، ولی مبارزاتشان را در آغوش میگیریم. از مناطق روستایی زاپاتیست نیز کسی به این دانشسرا نرفته است.
س: رابطهی زاپاتیستها با دیگر جنبشهای سیاسی و اجتماعی در مکزیک به چه صورت است؟
درست مانند همین حالا که داریم با شما دربارهی تجربیاتمان صحبت میکنیم،
ما همواره تجربیاتمان را با بقیه در میان گذاشتهایم و برای تعامل گشوده بودهایم.
س: آیا در شورای دولت خوب فساد هم وجود دارد؟ اگر آری، چطور با آن مقابله میشود؟
اشتباهاتی حتماً صورت میگیرد، و ما فقط نمایندههای روستاها هستیم و اگر اشتباهات بزرگ باشد، روستاها ما را جریمه و تنبیه میکنند. هر پنج روز یک نفر از یکی از روستاهای زاپاتیست بهطور چرخشی برای کنترل ما در شورای دولت خوب به لارئالیداد میآید. مردم در روستایشان این شخص را انتخاب میکنند، این اشخاصِ منتخبْ چشم مردم در قلب شورای دولت خوب هستند. این افراد باید نظارت کنند که بودجهی عمومی روستاها که در دست ماست، به درستی و در موارد مقتضی برای حل مشکلات روستا به مصرف میرسد. مثلا اگر ما بخواهیم به نقاط دیگری برویم، باید به این مسئولین کنترلکننده اطلاع بدهیم، و ساختمان مدرسه و کلینیک دهکدهی لارئالیداد، محل فعلایت مروّجان (پروموتورهای) آموزش و بهداشت اگر قرار باشد پولی دریافت یا هزینه کنیم، این رفقا ما را همراهی میکنند و در صورتی که به طور فیزیکی همراه ما نباشند، باید جزئیات امور را به اطلاعشان برسانیم و گزارش کنیم.
س: نظرتان دربارهی رفتوآمد ارتش فدرال در روستاهای زاپاتیستی چیست؟
آنها برای ترساندن ما هر روز رد میشوند، اما این چیزها ما را نمیترساند و در این امر موفق نیستند.
س: نسبت شورای دولت خوب با کنگرهی بومیان چیست؟
این دو کاملا از هم جدا هستند. ما دو سازمان مستقل از هم هستیم. همهی ما میتوانیم به اعتبار بومی بودن عضو کنگره ملی بومیان بشویم، اما حیطهی کار این کنگره کاملاً از شورای دولت خوب جداست.
س: آیا دربارهی کاندیداتوری یک زن بومی
توسط کنگرهی ملّیی بومیان در انتخابات ریاست جمهوریی سال آینده بحثی در روستاها
در گرفته است؟
همانطور که در اطلاعیه آمده است، ما دربارهی این موضوع بحث خواهیم
کرد و در حال حاضر جزئیات آن را نمیتوانیم علنی کنیم.
از این که وقتی برای گفتگو در اختیارمان گذاشتید و به پرسشهای ما پاسخ دادید بیاندازه سپاسگزاریم.