دامؤن

دامؤنˇ ویرش

دامؤنˇ ویرش

دامؤن

نؤرۊزبل ۱۵۹۲

پنجشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۰۸ ب.ظ

#نؤرۊزبل رسید و امسال نیز همچون هر سال در کنار یکدیگر این جشن را و این روز شادی را گرامی می‌داریم. این دل‌خوشی‌ی ماست که دیگر چند سالی‌ است که همه نوروزبل را می‌شناسند. دیگر مردم ما نوروزبل را به طور خودگردان جشن می‌گیرند. آرزوی ما این است که همه‌گان، گیلٚمرد و کلایی و گالش، اگر در سرزمین خود هستند یا از آن دورند این روز را زنده نگاه دارند. اما با اینکه عده برپایی این جشن در این سال‌ها فزونی یافته، باز این آرزو به قوت خود باقی‌ست. آخر مگر باید آرزو کنیم مردم عید خود را جشن بگیرند؟ این مردم کیستند؟ کشاورزانمان دستانشان خالی‌ست و کارگرانمان دل‌خون‌اند و در تور صیادان ماهی نیست. جوانانمان آواره‌اند حال در این میان شکایت کنیم که چرا نورورزبل را فراموش کرده‌اید؟ امروز می‌باید در کنار هم شاد باشیم. صدای شادی ما باید ستون آسمان را بلرزاند اما مگر می‌شود شاد بود و خندید وقتی می‌بینی هم‌نوع تو به شادی و دل‌خوشی از دور می‌نگرد؟! بگذار پرحرفی را کنار نهیم. می‌ترسیم این پرحرفی چنان گلویمان را خشک کند که آرزوی آب روی دل‌هامان بماند، که امسال از همه سال‌ها سرزمین ما خشک‌تر و بی‌آب‌تر است. ر همه‌جای سرزمین‌مان آب کیمیا شده است. از خوزستان و بلوچستان تا اصفهان و خراسان، تا گیلان و مازندران زیبای ما زمین تشنه دهن باز کرده و فقر سیاه جان آدمی را می‌بلعد. کشاورزان سرزمین من ظرف ظرف آب جمع می‌کنند و چشم به آسمان دارند. اما مگر چقدر می‌شود این وضع را تحمل کرد؟ برای فردا چه راه حلی داریم؟

گیلان و مازندران ما زیباست. هر که از بیرون بدان می‌نگرد خیال می‌کند آن‌ها در بهشت زندگی می‌کنند، غافل از آنکه این بهشت سراب است، همچنان که رودخانه‌های زیبایمان به سرابی بدل شده‌اند، همچنان که پرآبی گیلان و مازندران دیگر تنها سراب و افسانه‌ایست. سرزمین من دیگر آب ندارد. اغلب رودخانه‌هامان یا خشکیده‌اند، یا دارند می‌خشکند یا چنان آلوده‌اند که سلامت و زندگی‌مان را تهدید می‌کنند. تالاب‌هایمان روز به روز کوچک‌تر می‌شود و دیگر کم مانده روزی برسد که برای نفس کشیدن هوا نداشته باشیم.

چنان‌که می‌دانید بحران آب تولیدات وابسته به آب ( کشاورزی و صنعت) را تهدید می‌کند و نیروی پیش‌برنده‌ی صنعت و کشاورزی آدمیانی هستند که جز فروش نیروی کار خود چیزی ندارند و منطقه‌ی درگیر بحران آب، منطقه‌ی درگیر بحران تولید است. بنابراین این نیروی کار اولین کسانی هستند که ادامه‌ی حیاتشان به خطر می‌افتد. آن‌ها راهی نخواهند داشت جز آن‌که سرزمین و سامانشان را ترک کنند. آن‌ها نخستین کسانی‌اند که فکر مهاجرت به ذهنشان خطور می‌کند‌.

اما ترک منطقه بحران برای کارگران و کشاورزان چنان نیست که فکر مهاجرت در سر سرمایه‌دار. یک کارگر یا دهقان برای آنکه سرزمین و خانه‌‌اش را ترک کند جز سیه‌روزی و مشقت‌های روزمره‌اش چه دارد که برچیند؟ اما در مقابل سرمایه‌دار روابط، رانت‌ها، حساب‌های بانکی، زمین، کارخانه و سرمایه‌های ثابت و متغیر دارد. این اثاث‌کشی واقعا سخت‌تر است! و چیدن دوباره آن در سرزمین جدید به مراتب سخت‌تر. اما باز او در سرزمین جدید رفاه و زندگی و سرمایه را بازچینی می‌کند؛ کارگران اما نه.

کارگر و کشاورز مهاجر حتی قادر نخواهند بود وارد شهر و دیار جدید شوند و آنجا برای خود جا باز کنند. آن‌ها حاشیه‌نشین خواهند شد، در خانه‌های اجاره‌ای‌ی بیرون شهر زندگی خواهند کرد و پشت در کارخانه‌ها صفوف ارتش بیکاران را پر خواهند کرد.

دهقانان به کارگران غیر ماهر تبدیل خواهند شد و به زمین‌های سرزمین میزبان راهی نخواهند یافت. برای آن‌ها که پیش از این زندگی نداشتند، پس از این نیز زندگی‌ای نخواهد بود.

شاید این جملات ناامید کننده و غم‌انگیزند. اما نباید چنین باشد، اگر کارگر و دهقان چیزی جز زنجیرهای خود برای از دست دادن ندارند. آن‌ها دنیایی برای به دست آوردن دارند اگر علیه فقر و گرسنگی با یکدیگر متحد شوند. کارگران و دهقانان هزاران هزار کس‌اند و اگر به کسان یکدیگر بدل شوند و دست در دست هم نهند، می‌توانند همه‌ی آن چیزهایی که زندگی از ایشان دریغ کرده بازپس گیرند. بحران امروز ما بحران آب است و شاید فردا چیز دیگری باشد.

اگر ما دریافته باشیم که هم امروز بحران آب، تنها بحران آب نیست بلکه بحران خاک و هوا نیز هست. اگر ما دریافته باشیم که بحران آب بحران مهاجرت است، بحران مالکیت بر زمین و وسایل تولید است، آن‌گاه ما درمی‌یابیم که تنها راه حل مسأله اتحاد ماست.

شاید ما نتوانیم از آسمان باران بیشتری بخواهیم، ولی ما قادریم از قطره قطره اتحادمان دریایی بسازیم. ما باید دستان یکدیگر را بگیریم و به پای هم راه بی‌افتیم. در میان این راه ما مسائلمان را درک خواهیم کرد و راه حل‌ها را خواهیم یافت. مشکل «ما» را «ما» حل می‌کند!

یادمان نرود که امروز عید ماست؛ باید آتشی برپا کنیم، یکدیگر را در آغوش گیریم و یک‌صدا بخوانیم:

گۊرۊم گۊرۊم گۊرۊم بل

نؤرۊز ما ؤ نؤرۊزبل   

هر سال بؤبۊن سال ٚ سۊ

نؤ بدی خؤنه‌واشۊ

 

نظرات  (۰)

هلئه هیچ گبی بزئه نوبئه

خسأنئن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی