طرح مسأله
طرح مسأله
۱. کشاورزی در چند قرن اخیر شغل اصلیی مردم جلگهنشین البرز بوده. در گذشتهای نه چندان دور مالکین زمینهای زراعی، اربابان و ملاکین بزرگ بودند، که پس از اصلاحات ارضی، در دوران پهلوی دوم، کشاورزان نیز مالک زمین شدند. از آن زمان تا امروز، هر روز شاهد : 1ـ کوچکتر شدن شالیزارها و 2ـ خشکاندن و تبدیل زمینها به ویلا و باغات پرتقال، کیوی و ...، هستیم. با ادامهی این روند در سالهای اخیر و کوچکتر شدن هر روزهی شالیزارها، به علت توارث، و تغییر کاربری زمینها، به دلیل نیاز مالی مالکین و عدم سوددهی مناسب به کشاورز، چیزی که در آینده شاهد خواهیم بود نابودیی مطلق کشاورزی و محیطزیست است. چه باید کرد؟
2. نؤرۊزبل در راه است، عیدی که هرگز نفهمیدیم چرا هر سال باید برای برگزاریی آن، از نهادهای مختلف مجوز بگیریم. جشنی که باید مانند تمام ِ جشنهای دیگر ِ این سرزمین، به صورت خودجوش و مردمی برگزار شود و هیچ نیازی به متولی و مسوول و ... نداشته و ندارد. حدود ۱۰ سال از برگزاری اولین مراسم نؤرۊزبل در ملکوت میگذرد و هر سال برگزاری این جشن با انواع مشکلات روبهرو بودهاست. هر سال تا لحظهی آخر این ترس با برگزارکنندهگان همراه بود، که مبادا مجوز برگزاری لغو شود (چیزی که در جشن سال 89 اتفاق افتاد) و برگزاری مراسم غیرقانونی (!!!!!) تلقی شود. چه باید کرد؟
من امروز قصد پاسخ طولانی به این دو موردِ حساس و حیاتی را ندارم و تنها دو پاسخ کوتاه که به نظرم راهحلی برای رفع مشکل است ارائه میدهم و اگر عمری بود در آینده هر یک از پاسخها را شرح و بسط خواهم داد.
اما نظر من:
۱. باید مالکیت زمین از حوزهی شخصیی افراد خارج شود و در اختیار شرکتهای تعاونی (مردمی و غیردولتی) قرار بگیرد و به مالکین قبلی سهامی دادهشود تا بعد از مرگ به ورثه، مطابق قانون، سهمی از سهام برسد، نه سهمی از زمین. باید زمینها یکی شوند.
برای این کار ابتدا نیازمند این هستیم تا کشاورزان به این دید برسند که با این شیوهی کار و زمینداری هیچ زمینی بعد از چند نسل نخواهند داشت و در نتیجه هیچ محصولی.
پیشنهاد من این است که هر چند نفری که در کنار هم چند هزار متر شالیزار دارند ابتدا با همکاریی هم زمینهایشان را یکی کرده و هر یک به میزان متراژ زمینی که داشته، سهم بگیرد، مرزهای زمینها برداشته شود، بین صاحبان سهام تقسیم کار شود، و همه از درآمد ِ نهاییی حاصل از فروش محصول به میزان سهمی که دارند بهرهمند شوند. به طور مثال یک نفر مسوولیت خرید «تخم جو» را بر عهده بگیرد، دیگری مسوولیت خرید «کود»، دیگری مسوول هماهنگی برای آوردن کارگر و ... و تمام صاحبین سهام هم همچنان به روال سابق بر سر زمینها مشغول کار باشند.
۲. همانگونه که گفتم نؤزۊزبل ذاتن هیچ نیازی به مجوز و برگزاریی مراسم ِ رسمیی دولتی یا غیردولتی ندارد، بلکه نیازمند برگزاریی مراسمی مردمی شبیه جشن چهارشنبه سوری، سیزده به در و ... است. تجربهی ده سالهی برگزاری متمرکز این مراسم نشان داد که، این مراسم نمیتواند به این شیوه جای خود را در میان مردم منطقه باز کند، زیرا که اصلن مردم از این مراسم باخبر نمیشوند و اگر هم باخبر شوند برای آنها موضوع مهمی نیست. پیشنهاد من این است که برگزاریی مراسم را به جای این که به عهدهی دیگران بگذاریم، خود برعهده بگیریم. این گونه که هر کداممان در شهر و روستای خود تعدادی از اقوام، دوستان و همسایگان خود را جمع کنیم، در جایی که بتوان آتش روشن کرد، آنهایی که با تاریخچهی این مراسم آشنایی دارند به دیگرانی که احتمالن کمتر آشنا هستند یا هیچ آشناییی ندارند از این مراسم سخن بگویند، کسانی که با ادبیات گیلکی آشنا هستند از اشعار شاعران گیلک شعر بخوانند، آواز بخوانند و شاد باشند. در هنگام غروب خورشید نیز آتش را روشن نموده و دو بیت شعر این مراسم را یک صدا بخوانند، پس از آن نیز سال نو را به یکدیگر تبریک گفته، دیده بوسی کرده و ... تمام.
با سپاس از وقتی که گذاشتید.
دامؤن لتریج
دیا ما بیس سه ۱۵۹۰